یکی از دوستام که ژنتیک خونده موضوع مقاله ی پایان نامه ش بودیه چیزایی در موردش میدونستم ولی ازش خواستم با جزئیات کامل واسم بگه که چیا دستگیرش شده. اما بعد از چند دقیقه رفتم تو فکر و خیال
تاری دید مخصوصا درشب پیدا میکنن و با معاینه چشم تشخیص واسه شون گذاشته میشه. با توجه با انواع مختلف طرح های وراثتیش سن شروعش فرق میکنه اما همشون جوان هستن و خوشبینانه چند سال فرصت دارن. درمان ها قطعی نیستن و نهایتا نابینایی کاملشون رو مقداری به تاخیر بندازن
وقتی فکر میکنی که قراره کور بشی و دیگه نبینی چه ولعی خواهی داشت برای دیدن چیزا جاها و کسانی که دوستشون داری مفهوم رنگ ابی و زرد و قرمز رو فراموش میکنی
میخای با همه چیز تو ذهنت خاطره بسازی و به خودت میگی نکنه فراموشش کنم. یکی از بدترین معلولیت هاس. شاید بدتر از مرگ
درباره این سایت