بیماری داشتم میانسال با بوی تند سیگار که به تجربه میتونم بگم بهمن کوچیک بود
یه آقای 54 ساله که البته ظاهرش خیلی هم بیشتر میزد. از تو گوشیش یه لیست بهم نشون داد گفت میشه این آزمایشا رو واسم بنویسین؟
گفتم باشه به لیست نگاه کردم گفتم پدرجان اینا رو واسه خودتون میخاین؟ گفت آره چطور مگه؟
گفتم اینا آزمایش هاییه که قبل از کاشت مو میگیرن.
نگاهی به سر تقریبا بی مو ش انداختم و سکوت معنی داری اختیار کردم
لبخند گشادی زد در حدی کل محتویات دهنشو تونستم ارزیابی کنم و گفت 4 تا بچه دارم میخام مو بکارم و زن دوم بگیرم
چندتا پلک صدا دار زدم بعد گفتم باباجان در اسلام به جز تعدد زوجات به زدن مسواک هم توصیه فراوان شده. سر جمع تو دهنتون 4 تا دندون نیست که تازه همونام خرابن، زن دوم میخای بگیری
یادم نیس چی گفت اما دیگه تقریبا ازمایشا رو کامل نوشته بودم و دفترچه رو دادم بهش
از شدت تعجب بود شایدم عصبانیت که توضیحاتشو نمی شنیدم
به هرم مازلو فکر میکردم و نیازهای آدمیزاد دوپا . شایدم عروسک پشت پرده ای وجود داشت و من ازش بیخبر بودم
.
اگه نوشته هام گنگ و مبهم هستن به بزرگواری خودتون ببخشین این خاطره مربوط به اسفند سال گذشته س اما تو ذهن من کاملا واضحه قطعا نتونستم خوب تصویر سازی کنم اما حداقل این جمله ها و کنایه ها ماجرا رو واسه حافظه زنگ زده م حفظ میکنن
درباره این سایت