پدرجان باید بری پیش متخصص چشم که چشمتو با دستگاه ببینه
برای بار چهارم بود که اینو با صدای بلند داشتم داد میزدم. تنها اومده بود فقط یه چشمش دید داشت که همونم قبلا عمل شده بود. پیرمردی دیابتی بود با شنوایی ضعیف
صدای غر و لند یه مریض رو از بیرون شنیدم که داشت میگفت دکتر اعصاب نداره
بالاخره به هر ترتیبی بود حالیش کردم کجا بره. بیمار بعدی که اومد داخل داشت میخندید و گفت یاد ارباب رجوع های خودم افتادم اونام اینجوری هستن و باید ده بار بگم تا بفهمن. پرسیدم شغل شریفتون؟ گفت کارمند کمیته امداد هستم.قد بلندی داشت کت و شلوار روشن تنش بود با موهای جو گندمی و ته ریش کوتاه بور، ظاهرش 40 ساله میزد
دوتا دفترچه دستش بود سونو گرافی شکم و لگن میخواست واسه خودش و
گفت متخصص ن به خانومم گفته یه ازمایشی اوایل و یه سونو وسط دوره باید انجام بده
متوجه منظورش شدم ازمایش پروفایل هورمونای نه و سونو تخمک گذاری. مشخصا قصد فرزند آوری داره
خانومش فقط 17 سالش بود و طبق دفترچه خودش 47 ساله
حالم به هم خورد
سی سال اختلاف سنی
نوشتم و توضیحات رو دادم و با خداحافظی بدرقه ش کردم
احتمالات رو توی ذهن معیوبم بررسی کردم
دفترچه خانومه تحت پوشش همسر بود. نام همسر هم درست بود. تو سیستم کد ملی خانومه رو زدم. ثبت خانواده با خانواده پدرش بود
این اختلاف سنی میتونه نشون دهنده ی چند چیز باشه
-خانومه احتمالا همسر دومه و نقش ماشین جوجه کشی رو داره واسه اون آقا که تا این سن فرزندی نداره
-از سر ناچاری و احتمالا نیاز مالی یا نقص عضو از جمعیت تحت پوشش کمیته امداده و توسط آقاهه تطمیع یا شکار شده
-خانومه ازدواج قبلی ناموفقی داشته و جدا شده که بدون تغییر در سیستم خانواده تونسته ازدواج کنه و تحت پوشش همسر قرار بگیره یه چی تو مایه های صیغه
ممکنه اصلا اینا به من ربط نداشته باشه ولی یه بار روانی واسه جامعه ای هست که منم عضوی از اونم. میتونم بگم به من چه اما ذاتم نمیذاره و در حین حال موندم به مددکاری بگم یا با دخالت بیجام اوضاع خرابتر میشه


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

راه حل شادی دانلود رایگان قالب بلاگ بیان بلاگ اسکای میهن بلاگ بلاگفا تجهيزات آزمايشگاهي گردشگری شرکت کیاثمین سپاهان ویستا سازه Brittany تبلیغات در اینستاگرام فروشگاه gsutr kdk fast food