نت ها بالاخره وصل شد و اینستا بازی و واتس آپ بازی دوباره شروع شد اما ایا باعث میشه من به وبلاگم بی توجهی کنم؟! هرگز
میشه اینستا نباشه و زندگیمونو بکنیم مثل قبلا که این لعنت الله علیه نبود
من یه بلاگرم و همچنان مینویسم
یکی از همکلاسیای دانشگاهم که یادم نمیاد هیچوقت با هم 5 تا کلمه حرف زده باشیم بهم دایرکت داده بود و گفته نوشتن رو کنار نزارین
خودش هم خوب مینویسه
یه کم ترسیدم. منظورش چی بود؟ وبلاگمو پیدا کرده یا چیله های اینستامو میگه؟
پ ن.
از اورژانس بیمارستان دیگه زدم بیرون. تو یه منطفه ی صنعتی نزدیک مشغول به کار شدم. بی دردسره پولش تقریبا همونه ولی خیلی استراحتیه. علاقه دارم به اورژانس؟ من به اجدادم خندیده باشم. نصف ماه خانه ی بهداشت کار میکنم یه مرکز 24 ساعته. نصف ماه هم اون منطقه ی صنعتی
پ ن 2.
قصد دارم تغییرات اساسی تری توی سیستم کارم بدم. پول بیشتر رفاه بیشتر کار کمتر، اما شهامت زیادی میخاد و متاسفانه خانواده مخالفن. به حرف خانواده گوش میکنم؟ نوپ
پ ن 3
سومیش مربوط میشه به اون
اما و اگر داره منتها امشب خیلی راحت به این نتیجه رسیدم که میتونم بهش بگم من مدتی احمقانه دوستت داشتم. حتی دوست داشتنت رو زندگی کردم. با تکیه بر قید زمان و یاداوری این موضوع که همه چی مال همون وقتا بوده از زیر بار این بلاهت عظیم درمیام و اونم احتمالا با خنده یه سری ت میده و تمام. راحت میشم
پ ن 4 :
تلاش هام کم کم داره به نتیجه میرسه. به تناسب بدنی قابل قبولی رسیدم اما هنوز میتونه بهتر هم بشه
درباره این سایت