یه سال پیش کتاب گریت گتسبی رو خریدم ولی فرصت نشده بود بخونمش. ترجمه ی بسیار ضعیفی بود اما با سیر داستان خیلی حال کردم و فیلمشو دانلود کردم و کرک و پرم ریخت
آقای گتسبی جوان با ثروتی که معلوم نیس از کجا رسیده دائما تو خونه ی قصرمانندش مهمونیه. مهمونی های بزرگ و پر زرق و برق. همه ی اون مهمونیا رو میگیره به این امید که یه روز اونم بیاد
پیشنهاد میکنم اگه فیلم رو ندیدین این مطلب رو نخونین چون داستان رو میخام لو بدم و تحلیل کنم
اشتباهات زیادی میکنه اولیش اینکه بیخیال یه زن متاهل نمیشه. بیخیال نشدی  رابطه ت مخفیانه باشه نه که علنی ابرازش کنی
مخصوصا که پرونده ی مالی درستی نداری
یه چیز دیگه کثیف بودن ماجرای دختره س
اگه میخای از رابطه بری، برو اما روی پل نباش . یکی رو تموم کن و بعد دومی رو شروع کن.
به نظر من دختره یه فرصت طلب واقعی بود. کی بیشتر پول داره میره با اون، کی محبوب تره.
گتسبی در ابتدا فقیر بود و بنا به تلاش وگذر ایام و هوش منفیش پیشرفت کرد و ثروتمند شد. پریدن با پولدارا جالب نیست. از بعضی جهات خیلی خود خواهن
از خود راضی بودن آدمای پولدار همیشه واسم نفرت انگیز بوده و هست. حتی اونایی که خودشون رو افتاده نشون میدن یه مدت که باهاشون وقت بگذرونی متوجه حالاتشون میشی. ناخوداگاهه و نمیشه مخفیش کرد.
یه فقیر که پولدار میشه تا مدت ها بوی بی پولی  میده بخاطر همینه که چیزایی از پولدار بودن بهتره مثلا بچه پولدار بودن.
به فرض که تو با تلاش خودت پولدار بشی ذهنت همیشه نگران و برده ی محاسبات بی انتهای مالی میمونه
اصلا اگه به فرض از نظر ذهنی هم ارامش داشته باشی بازم یه چیزی رو نسبت به بچه پولدارا عقبی. سالهای از دست رفته ی زندگیت


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Leslie این سایت حذف شده محمد بخشی pdfketab مرجع مقالات کاربردی برای استفاده از وسایل برقی پايگاه آموزشي ٍثقلين چگونه ! Steve برگه‌دان